جدول جو
جدول جو

معنی حساب جاری - جستجوی لغت در جدول جو

حساب جاری
(حِ بِ)
حسابی که در بانکها به نام اشخاص باز میگردد و شرایط نقل و انتقال وجوه سپرده در این حساب آسان میباشد. و معمولاً سودی برای آن منظور نمیشود. (اصطلاح بانکی)
لغت نامه دهخدا
حساب جاری
همار تزاک
تصویری از حساب جاری
تصویر حساب جاری
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از حسابداری
تصویر حسابداری
عمل منظم نگه داشتن حساب ها، شعبه ای در یک اداره یا مؤسسه که به حساب های آن اداره یا بنگاه رسیدگی می کند
فرهنگ فارسی عمید
(حِ)
عمل حساب ساز. حساب ساختن. حساب تراشی
لغت نامه دهخدا
(حِ)
حالت حساب دان
لغت نامه دهخدا
(حِ گَ)
عمل حساب گر. محاسبی، دوراندیشی، فالگیری
لغت نامه دهخدا
همارداری، شمارداری عمل و شغل حسابدار محاسبی، اداره یا دایره ای در وزارتخانه یا اداره کل و یا موسسه ای که اعضای آن بحسابهای مربوط رسیدگی کنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حساب سازی
تصویر حساب سازی
تنظیم کردن صورت حساب های غیرواقعی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از حسابداری
تصویر حسابداری
شمار داری
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از سال جاری
تصویر سال جاری
امسال
فرهنگ واژه فارسی سره
حساب تراشی، سندسازی
فرهنگ واژه مترادف متضاد
محاسبه گری، محاسبی، شغل حسابدار
فرهنگ واژه مترادف متضاد
محاسباتی مهارت، حسابداری
دیکشنری اردو به فارسی